راه تبرّی و تولّی!!
احياء دو عزا
عزیزان! ما باید دو مطلب را حتماً زنده نگاه داریم: یکی عزای آلالله است و ديگري جشنها و اعياد.
در این بين دو عزا هست که بسیار مهم است و باید احیاء شود که تقریباً زنده نگاه داشته شده است. یکی عزاداری ابیعبدالله(علیه الصّلوة و السّلام) است که به زیبايي احیاء شده، هر چند كه دشمن میخواهد آن را کمرنگ کند. عزاداری ابیعبدالله(علیه الصّلوة و السّلام) باید به بهترین وجه و هر سال باشکوهتر از سال گذشته برگزار شود. بارها اشاره کردم کسانی مثل دکتر ژوزف فرانسوی که خارج از دین هستند، بیان کردهاند: شیعه با عزاداري ابيعبدالله(علیه الصّلوة و السّلام) خودش را احیاء کرده، زنده نگاه داشته و اعلام موجودیّت کرده است. پس اين مطلب بسیار مهم است.
عزاداري ديگري كه از اهميّت زيادي برخوردار است، ایّام فاطمیه است که بحمدلله دارد رو به پررنگ شدن میرود. اگر ما از روز نخست فاطمیّه را پررنگ جلوه میدادیم، امروز دشمن نميتوانست منکر آن شود. همانطور که دیگر هیچ احدی در عالم منکر حادثه کربلا نیست؛ يعني امکان دارد آتش زدن درب خانه امیرالمؤمنین(علیه الصّلوة و السّلام) و ضربه زدن به بیبی دوعالم(علیها الصّلوة و السّلام) را منکر شوند امّا کربلا را نمیتوانند منکر شوند. دلیل چیست؟ دليل زنده نگاه داشتن آن حادثه و برپايي عزاي حضرت است.
بارها عرض کردیم اوّل کسی که عزاداری را احیاء کرد خود زینالعابدین، سیدالسّاجدین، حضرت عليبنالحسين(علیه الصّلوة و السّلام) بود. ايشان با رفتار و کردارشان اين عزاداري را زنده نگاه داشتند، هرجا مينشستند از کربلا و عطش صحبت ميکردند. وقتي ميديدند حيواني را دارند ذبح ميكنند، ميفرمودند: آيا به اين حیوان آب دادید؟ میگفتند: بله، بعد حضرت گریه میکردند و حادثه كربلا را يادآوري ميكردند. وقتي به مهمانی ميرفتند، تا بر سر سفره غذا مینشستند، گریه میکردند و ... . لذا ايشان به طرق مختلف جریان کربلا را احیاء کردند و نگذاشتند خاموش شود.
بعد از ايشان هم حضرت باقر العلوم و حضرت صادق القول و الفعل(علیهما الصّلوة و السّلام) بودند که اصلاً خود اين حضرات مبدع آغاز كردن عزاي ابيعبدالله(علیه الصّلوة و السّلام) از ابتداي محرّم بودند. از روز اول محرّم به حالت حزن و عزا درميآمدند و هرچه به عاشورا نزدیکتر میشد، حزن، عزا، فغان و نالهشان بیشتر ميشد و این احیاء است. اگر فاطمیّه هم به این صورت برگزار میشد، آنوقت ما امروز دیگر اين إنقلتها را نداشتیم.
احياء دو جشن
جشني هم كه بسيار مهم است و حتّی از جشن مبعث و ولادت پیامبر(صلّي اللّه عليه و آله و سلّم) و حضرت صادق القول و الفعل(علیه الصّلوة و السّلام) که در یک روز (هفدهم ربیع الاول) هم هست، مهمتر است، جشن ولادت حضرت حجّت(عجّل اللّه تعالي فرجه الشّريف) (نيمه شعبان) و همينطور جشن ولايت ايشان (نهم ربيع) است.
چون احیاء دین مورد اهميّت است و حضرت محیالدّین است، لذا جشن ولادتشان و جشن امامت و ولایتشان باید باشکوه برگزار شود، حتّی باشکوهتر از عزاداریها.
راهي براي احياء مهدويت
راجع به احياء موضوع مهدويت یک روش وجود دارد - كه آن را براي شما عرض کنم و شما هم به دیگران بگویید، چون این نکته از اولیاء الهی رسیده است – و آن اين كه خوب است یک عدّه اموالشان را در همین راه وقف کنند.
همانطور که يك عدّه اموالشان را برای عزاداری ابیعبدالله(علیه الصّلوة و السّلام) وقف میکنند و مثلاً میگویند: بعد از مرگمان عایدات فلان زمین خرج عزاداری محرّم شود یا فلان مقدار پول یا فلان خانه وقف حسینیه شود يا اين كه حتماً باید از برداشت زمین من برای روز تاسوعا و عاشورا خرج داده شود.؛ باید یک عدّه هم باشند كه اموالشان را برای مهدویت وقف کنند.
ما بايد این را ترویج کنیم. ما راجع به مهدویت وقف نداریم در حالي كه اصلاً جشن ولادت و جشن امامت و ولایت حضرت بايد از عزاداریها پررنگتر شود. البته همانطور كه عرض کردم آن دو عزاداري هم باید باشد چون عزاداری ابیعبدالله(علیه الصّلوة و السّلام) را که خود حضرات معصومین(عليهم صلوات المصلّين) احیاء کردند و فاطمیه هم همينطور است امّا مهمتر از آنها، جشن ولادت و ولايت حضرت حجّت(عجّل اللّه تعالي فرجه الشّريف) است.
یعنی همانطور كه در محرّم همه جا تکیه ميزنند، خوب است در ایّام ولادت و همچنین ولایت حضرت، خیمههای شادی در کوچه و برزن برپا شود و یک عدّه هم اموالشان را در اين راه وقف کنند.
خرج در راه تجلّي اسلام
لذا ما باید در زمینه مهدويت خیلی کار کنیم و اصلاً اموال خود را در اين راه وقف كنيم. آنچه که ما تا به حال انجام دادیم، خیلی کم بوده است. در اين زمينه هیچ اسرافي هم نیست.
من یادم نمیرود وقتي حرم حضرت امام(اعلي اللّه مقامه الشّريف) را داشتند درست میکردند، بعضی إنقلت آورده بودند که چه خبر است كه این همه اسراف ميكنند؟! آیتالله مولوی قندهاری(اعلي اللّه مقامه الشّريف) نکته زیبایی را فرمودند. ايشان فرمودند: جا داردكه تکتک خانههای ما را بکوبند و مرقد این مرد الهی کنند، چون امروز او جلوه اسلام است.
اين بحث فردي نيست. ما راجع به مسجد هم داريم كه خداوند فرمودند: «خُذُوا زينَتَكُمْ عِنْدَ كُلِّ مَسْجِدٍ»[1] «خُذوا» (بگیرید) جمع است، پس معلوم میشود یک فرد ملاك نیست، بلكه باید همه باشند و هر کسی به اندازه وسع خودش عمل كند. پس همه باید در این وادی وارد شوند و كسي نميتواند بگويد: من نمیتوانم. بلكه هر کسی بايد به اندازه وسع خودش وارد شود.
حال اين سؤال مطرح ميشود كه چرا تمام مساجد بايد زينت داده شوند، «خُذُوا زينَتَكُمْ عِنْدَ كُلِّ مَسْجِدٍ»؟ چون مسجد جلوه اسلام است، پس باید به بهترین وجه باشد.
درست است كه در روایت داریم در آخرالزّمان صورت ظاهر مساجد آباد است امّا درونش تخریب شده است امّا نفرمودند که صورت ظاهرش را خراب کنید که درونش آباد شود، بلكه منظور این است: همانطور که به ظاهرش میپردازید، باید باطنش هم پرمعنا باشد. منظور این نيست که بگویند چرا ظاهرش را قشنگ میکنید. خیر، بلكه میفرمایند: طوری نباشد که فقط ظاهرش خوب امّا در آن خبری نباشد و بیمحتوا باشد. ملاک روایت این است. بعضی از روایت بد برداشت کردند و فکر کردند که مثلاً نباید مسجد خوب ساخته شود، خیر.
امروز این کاری که ما میکنیم، کار خیلی کمی است. بعضی محبّت دارند، بزرگواری دارند و میگویند: آقا! اینجا هر روز برنامه است، کدام مسجدی اینطور برنامه دارد؟ ما کاری نمیکنیم. همه مساجد باید اینطور باشند، اگر نیستند دلالت بر این است که ضعف داريم.
ما اگر طاقت داشتیم باید هر روز مهدویت داشتیم. اگر طاقت داشتیم هر شب جمعه باید دعای کمیل آنچنانی داشتیم. اگر طاقت داشتیم هفتهای یک بار درس اخلاق کم بود، حدّاقل هفتهای باید دو، سه بار درس اخلاق باشد. اگر طاقت داشتیم باید دائم مطالب و مباحث علمی در مساجد برپا ميشد و ... . اصلاً مساجد و ديگر اماكن عبادی، مکانهای علمی است. «العَبدُ فی ذاتِهِ العِلم» عبد در ذاتش علم است، «وَ عینهُ عِلمُ وَ العَقل» عبد است كه عالم حقیقی و عاقل حقیقی میشود. این نکاتی است که اولیاء الهی میفرمایند.
دروغ گفته آن شاعر بیهودهگوی که بیان کرده: «چراغی که به خانه رواست، به مسجد حرام است». برعکس، جا دارد انسان از اموال و زندگی خود بزند و دینش را تجلّی بدهد، مسجد جایگاه تجلّی است.
امام هم به عنوان تجلّی وحی، تجلّی دین و عنصر حق است. اصلاً امام به عنوان شاخصه خداشناسی است، پس باید شناخته شود. چطور؟ انسان باید در راه امام خرج کند و ايشان را به عالم نشان دهد. پس این جشنی که ما گرفتیم، کمترین بوده است.
مطلبی است كه من نمیتوانم بیان كنم چون معالأسف التباس بین حق و باطل آنقدر زیاد شده که گاهی انسان حرف حق را هم باید قورت بدهد و بیان نکند ولی بدانید: بینی و بینالله، به این مکان مقدّس نه تنها حضرت از این چراغانیها و از این جشنها راضی است، بلکه ميگويند: اينها کم است. لذا ما باید مقداری از اموالمان را همانطور که برای درمانگاه، مسجد و ... وقف میکنیم، برای مهدويت و ترویج فکر مهدویت وقف کنیم.
وقف مهدوي
اصلاً بعضی از مسیحیها، زرتشتیها و فِرَق دیگري (حتّی یک عدّه از خارجیهايي که در ایران بودند) كه در زمان طاغوت - که فساد و فحشا در آن زمان عجیب و غریب بود، برهنگی، وضعیت زشت و ... - به محضر بعضی از بزرگان - که بعضی از این بزرگواران در قید حیات هستند - آمدند و شیعه شدند، دو دلیل بیان کردند:
1- گفتند: ما وقتی عزاداریها را در تاسوعا و عاشورا میدیدیم، میگفتیم باید ببینیم این کیست که اینها اینطور بعد از هزار و اندي سال هنوز برایش به سر و سینه میزنند و اینطور اموالشان را برایش فدا میکنند؟! این غذا چیست که به آن تبرّک میگویند و همه دست و پا میشکنند که بروند یک مقدار تبرّکی بگیرند درحالیکه میدانیم بعضی ثروتمند هستند و خودشان هم دارند امّا برای آن یک لقمه به تکاپو میافتند.
2- همین بحث مهدویت را بيان كردند چون جشن نیمه شعبان براي خیلیها جلب توجّه کرده است.
اگر جشنهای نیمه شعبان نبود اصلاً امام زمان(عجّل اللّه تعالي فرجه الشّريف) در تاریخ گم میشد. همین جشنهاست كه در ذهن و فکر بچّهها میماند. همانطور که در ذهن ما که کودک بودیم همین اینها ماند و ماند تا با این فکر جلو آمدیم و حال میخواهیم ببینیم او کیست؟ یعنی اگر این حال نبود، اصلاً مهدویت و وجود مقدّس آقا گم میشد.
اگر بدانیم که اصرار خود آقا بر این است که جشنها باشکوه برگزار شود، إنقلت نمیآوریم که آقا مثلاً در زمان وضعیّت اقتصادی کذا و کذا آیا اینطور جشن گرفتن لازم است؟! بله که لازم است، بلکه بیشتر نیاز است. بلکه فرمودند: باید براي مهدويت اموالي وقف شود، چون تا الآن راجع به این موضوع وقفي نداشتیم و اگر هم باشد شاید مقدار محدودی هست. این نکته خیلی مهمّی است که باید در آن تأمّل کرد.
ما خیلی آب انبارهایی داریم که وقف است. آن زمان باید اینطور میبود امّا حاکم یعنی همان ولی فقیه میتواند حتّی اين زمینهایی را که موعدش گذشته، وقف مطلب دیگری كند و کاری کند كه به سمت مهدویت برود، چون ما الآن دیگر وقف آبانباری نداریم، الآن همه جا لوله کشی آب است و امروز دیگر آن آبانبار به درد نمیخورد. در حالي كه بعضی چیزها إلیالأبد میماند و چیزی که برای مهدویت است نيز إلیالأبد است.
همان وقفها عامل میشود که من و شما هم که نمیتوانیم به آن صورت وقف کنیم، حدّاقل در محرّم ولو یک کیسه برنج هم شده بدهیم و بگوییم: نذر دارم، اين برای وجود مقدّس ابیعبدالله(عليه الصلّوة و السّلام) است.
خیلی مواقع میشود این نذرها را به سمت مهدويت هدایت کرد. البته نه اینکه در محرّم ندهیم، خیر، باید داد، خیلی هم باید داد[2]. امّا اگر این کار در مهدویت هم بشود، خیلی عالی است.
سهم امام
من اصرار به این مطالب دارم ولی کو گوش شنوا؟! ما شاکریم که امسال به یک حدّ نسبی همه عزیزان به خصوص بانیان خیّر - که من به شدّت دعاگویشان هستم - در این قضیه وارد شدند. حیفم آمد این مبحث را بیان نکنم و تشکّر نکنم، اصلاً خود مهدویت همین هم هست. گرچه من که هستم که بخواهم تشکّر بکنم، خود آقا باید تشکّر کند و از همه شما عزیزان، خواهران گرامی، برادران عزیز، جوانهای عزیز و بسیجیان عزیزمان، همه و همه که آمدند وارد صحنه شدند و برای اینکه این جشن، باشکوه برگزار شود، شبانهروز کار کردند، تشکّر هم میکند.
كارهايي كه ما كرديم، بسيار كم بود. یک موقع میبینی کسی نمیفهمد و میگوید: این اسراف است، به جاي اين به یک کسی كه جهیزیه ندارد، كمك شود، آن یک بحث جداست. اتّفاقاً در اینجاست که انسان باید از لقمه دهان خودش بزند و امام را به عالم تجلّی دهد.
آیتالله مولوی قندهاری در مورد امام(اعلي اللّه مقامهما الشّريف) فرمودند: خانههای تکتک ما باید حرم شود، چون ایشان جلوه اسلام، جلوه انقلاب و جلوه دین است.
آیتالله العظمی بهاءالدینی(اعلي اللّه مقامه الشّريف) هم باز به سبک دیگری فرمودند: برای امام(اعلي اللّه مقامه الشّريف) خرج کردن درحقیقت برای امام زمان(عجّل اللّه تعالي فرجه الشّريف) خرج کردن است؛ چون ایشان شیعه و امام زمان(عجّل اللّه تعالي فرجه الشّريف) را به عالم نشان داد، دیگر شخص ملاك نیست، کسی به نام روح الله الموسوی نیست، بلكه او ديگر مظهر دین است.
اینکه میگویند نگاه به عالم ربّانی عبادت است، براي اين است كه او تجلّی دین است، دیگر فرد نیست؛ یعنی او حجّت اسلام و مسلمین و دلیل و برهان میشود. این مهم است.
اگر بدانیم که برای امام زمان(عجّل اللّه تعالي فرجه الشّريف) خرج کردن اصلاً برای همین موضوع است که ايشان جلوه اسلام است، تمام است. اصلاً ذوالجلال و الاکرام کاری کرده که بگوییم: «بِیُمنِهِ رُزِقَ الوَری وَ بِوُجُودِهِ ثَبَتَتِ الأَرضُ وَ السَّمَاءُ» يعني اگر او نباشد رزق و روزی نداریم.
مثل این میماند که مثلاً پدری به فرزندش مثلاً یک میلیونی بدهد و بگوید: صد تومان آن را به من بده. بعد فرزند بگوید: عجب! مال من است. اصل این یک میلیون برای کیست؟ بله، او الآن به تو داده و صورت ظاهر در تملّک توست امّا اصل آن برای کیست؟ خود تو هم برای پدرت هستی. اگر پدرت نبود تو کجا بودی؟! تو نطفه پدرت هستی. اصلاً اگر پدرت هم این پول را به تو نمیداد و پول براي خودت بود پدر و مادر ميتوانند بدون اجازه دست در جیب فرزند کنند و شرع مقدّس میفرماید: اشکال ندارد - البته این به این معنا نیست که حتماً این کار را انجام دهند، بلكه در ضرورت اين كار انجام شود - اصلاً بعضی از اولیاء گفتند در مورد پدر و مادر نباید گفت: نفقهبگیر، این غلط است بلکه آنها در سهم هستند. سهم با نفقه متفاوت است؛ یعنی سهم اصلی آنها در این است، مثل خمس. خمس که شما میدهید، سهمي از مالتان (یک پنجم) را باید بدهید و دادن خمس لطف نیست، این حق است، لذا به آن سهمین میگویند، سهم امام و سهم سادات، سهمین با نام خمس. در مورد پدر و مادر هم سهم است که آنها از مال فرزند ميبرند، آنوقت آن فرزند بگوید که برای چه؟! من زحمت کشیدم. اصل تو خودت برای پدر و مادر هستی و اگر آنها نبودند، تو هم نبودي.
حال اگر وجود مقدّس آقا هم نباشد، ما اصلاً رزقی نداریم «بِیُمنِهِ رُزِقَ الوَری» و همه چیز به وجود اوست «وَ بِوُجُودِهِ ثَبَتَتِ الأَرضُ وَ السَّمَاءُ». الآن که آسمان و زمین وجود دارد، برای این است که خدا میخواهد او بیاید و وقتی ایشان رفت، رجعتی به وجود بیاید و آن هم کوتاه - كه بعضی اينگونه بیان کردند و بعضی طور دیگر - و بعد ديگر تمام بشود.
یعنی همه منتظر هستند ایشان بیاید تا دنیا آخر شود. اگر ايشان نبود، دنیایی نبود. حال وقتی دنیای تو برای خود اوست، آنوقت تو میگویی ما برای چه برای او خرج میکنیم؟! این خیلی احمقانه است. تفکّر متحجّرانه این تفکّر است که ندانيم هرآنچه که هست متعلّق به اوست و بگوییم داریم برای او خرج میکنیم، خیر، از کیسه خودش داریم برمیداریم فقط خدا یک لطفی که به ما کرده است و آن اين كه ما توانستهایم به عنوان خادمین این راه قدم برداریم وإلّا برای خودش است و کسی نمیتواند منّت بگذارد که برای من است. قدمي هم که برمیداریم، باز از خود اوست، چون «وَ بِوُجُودِهِ ثَبَتَتِ الأَرضُ وَ السَّمَاءُ» ثبوت و قوام آسمان و زمین به اوست؛ یعنی اگر او نبود ما هم نبودیم. پس باز اینطور نیست که اگر کاری کردیم یک بادی به غبغب بیندازیم و بگوييم: بله، من بودم. خیر، فقط وظیفهام را انجام دادم.
تشكر در مقابل انجام وظيفه!
البته در مقابل آن بزرگواران خودشان فرمودند: با اینکه وظیفهتان است، باز ما تشکّر میکنیم. «مَنْ لَمْ يَشْكُرِ الْمُنْعِمَ مِنَ الْمَخْلُوقِينَ لَمْ يَشْكُرِ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ»[3] آنها این تشکّر را دارند امّا اين یک وظیفه براي ماست.
لذا خدا از خود پیامبرش هم تشکّر میکند و ميفرمايد: «إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ»[4] خدا بعد ملائکه، درود و صلوات را بر پیامبر(صلّي اللّه عليه و آله و سلّم) دارند «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَ سَلِّمُوا تَسْليماً» و اين در حالي است كه پیامبر(صلّي اللّه عليه و آله و سلّم) مخلوق خداست و اصلاً وجودش به واسطه اوست، البته خود پیامبر(صلّي اللّه عليه و آله و سلّم) هم با اين كه اشرف مخلوقات است و اوست که «لَو لاکَ لَمَا خَلَقتُ الأفلاکَ» هیچ ادّعایی ندارد ولي با اين حال خود خدا از ايشان تشکّر میکند.
به تبع امام هم از ما تشکّر میکند ولی اين وظیفه ماست و ما داریم وظیفهمان را انجام میدهیم. منتها بدانید که امکان دارد وساوس شیطان براي بعضي به وجود بیاید، «الَّذِي يُوَسْوِسُ فِي صُدُورِ النَّاسِ مِنَ الْجِنَّةِ وَ النَّاسِ»[5] شيطان از ناس هم هست، یعنی از جنس خودمان. جنیّان در ابتدا عدّهاي را تحریک میکنند و هی در سینههایشان میافتند امّا شیطان، امثال ما را که به واسطه عبادت باخدا هستیم و ...، نمیتواند فریب دهد، لذا از طریق جنس خودمان (ناس) وارد ميشود.
یعنی ما از طریق کسانی مثل خودمان وسوسه میشویم. دائم میآیند میگویند: آقا درست است در این وضعیت اقتصادی اين چنين خرجهايي انجام گيرد؟! اين در حالي است كه ما هیچ کاری نکردیم. عرض کردم یک مطلبی است که نمیتوانم الآن بیان کنم چون حرف و حدیثهایی درميآيد و إلّا اصلاً شک نکنید که مورد تأیید است و باید دقّت کنیم.
پس امیدواریم که إنشاءالله خدای متعال این لطف را به ما بکند که ما بتوانیم در راه مهدویت و ترویج مهدویت گام برداريم و دیگران را تشویق کنیم که یک مقداری از اموالشان را راجع به این موضوع وقف کنند.
مظلومترين فرد عالم
به نظر من وجود مقدّس حضرت حجّتبنالحسن المهدی(صلوات اللّه و سلامه علیه) مظلومترین انسان در عالم است. چون ما تا به حال کاری راجع به این موضوع نکردیم. حالا هم که إنشاءالله ظهور نزدیک باشد و...، باید از قبل خیلی بیشتر از این کار میکردیم كه هنوز هم کار نکردیم.
چون از روز نخست مبنای ولایت و امامت بر مظلومیّت گذاشته شده و اساس و بنیان آن بر مظلومیّت است، همانطور كه مولیالموالی(عليه الصلّوة و السّلام) اینطور شد، میبینیم که امام زمان(عجّل اللّه تعالي فرجه الشّريف) هم مظلوم است. از آن طرف هرکس هم که ولیّ او و ولیّ فقیه است، مظلوم است. اصلاً مثل اینکه این مظلومیّت یک خصوصیّتی است كه ظاهراً باید باشد.
ما باید اموالممان را وقف کنیم. ما کاری نکردیم، مال خودشان است، داریم به خودشان برمیگردانیم امّا بالاخره خودشان این را دوست دارند. «يُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً»[6] این است. خدا میداند همه اموال برای خداست، چیزی برای غیر خدا نیست.
حال وقتي خدا كه خالق همه ماست و همه اموال متعلق به خود اوست ميگويد: به خدا قرض بدهید. ديگر ما نبايد بگوييم: مگر خدا نیاز دارد؟ خیر، خدا دوست دارد یک عدّه بگویند و به زبانشان جاری کنند که چشم، ما این را در راه تو خرج کردیم، در راه تو میدهیم، قرض میدهیم به خاطر اینکه تو میگویی. حالا خدا هم بلد است چطور کار کند و همه چیز را هم درست میکند امّا دوست دارد مردم به همین سبک عمل كنند.
خدا دوست دارد که جمعی هم باشد. همیشه همهجا جمعی است (مثل همان درودش «صَلُّوا عَلَيْهِ وَ سَلِّمُوا تَسْليماً» که میگوید همه را بیان میکند، «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا» میگوید و مطالب دیگر). یک معنای «يَدُ اللَّه مَعَ الجَمَاعَةِ»[7] همین است. خدا دوست دارد که همه جلو بروند و خودشان بگویند که ما میخواهیم.
وجود مقدّس امام هم دوست دارد اين جشنها برگزار شود تا در عالم تجلّی داده شود. شما خودتان همین الآن تصوّر کنید، امام که به صورت ظاهر در بین ما نیست، حاضر غایب است و ما به صورت ظاهر نمیبینیم، اگر جشنها هم نبود، چطور میتوانستید به عالم، مهدویت را نشان دهید؟!
قوي ترين شيطان
حالا من میترسم در دوره بعدی ریاستجمهوری خدای ناکرده یک کسی بیاید به واسطه اینکه این آقایان که آمدند متأسّفانه حق و باطل را با هم قاطی کردند و ... طوری بشود که دیگر آن رئیسجمهور بعدی در سخنرانیهایش نگوید: «الّلهمَّ عَجِّل لِوَلِیِّکَ الفَرَج» - که إنشاءالله اینطور نشود -
میدانید همین جمله چه غوغایی در سازمان ملل کرد و چه جلب توجّهی کرد؟! حالا بعد شیطان ایادیش را از شرق و غرب عالم همه من الجنّه و النّاس، به خصوص ناسها را جمع كرد و عدّهاي از اينها را فريب داد.
- این را یادداشت کنید، نکته خیلی زیبایی است، این را اولیاء بیان فرمودند و به نظرم از خود وجود مقدّس آقاست - شیطان انسی قویتر از شیطان جنّی است. لذا ابلیس از ناس بیشتر استفاده میکند، چون همجنس خود انسانها هستند و اينگونه راحتتر و قویتر هم میشود کار کرد. خیلی عجیب است، روی این نکته تأمّل کنید ببینید چه غوغایی است.
كريم جبّار
لذا اتّفاقاً باید اين جشنها تبیین شود و چراغانیها، نهتنها در ولادت، همانطور که عرض کردم کاش بشود در ولایت، نهم ربیع هم اینطوری چراغانیها وسیع شود، طاق نصرتها زده شود، آذینبندیهای چنین و چنان شود، شیرینی و شربت پخش كنند و ... . اينگونه بریز و بپاشها عیبی ندارد، تو چه میدانی چه خبر است، ما داريم از کیسه خودش میدهيم، آن وقت تو برای آن هم ناراحت هستی؟! تازه ببین بعدش چقدر برکت میآید.
من این را بیان کردم، این را به عنوان کد یادداشت کنید و به همه بگویید: اصلاً فرض بگیرید برای خودمان است که مال خودمان نیست، امّا حالا فرض بگیریم مال خودمان است، حضرات معصومین(عليهم صلوات المصلّين) به خصوص آقایی که آقای آقایان عالم است، زیر بار منّت من و شما نمیرود که ما برایش دو تومان خرج کردیم، دو قدم برداشتیم، دو سه شبانهروز نخوابیدیم، مثلاً دو هفته بالای داربست ریسهها را میزدیم و ... . آن آقا زیر بار منّت من و شما نمیرود، جبران میکند و به طور احسن هم جبران میکند. اصلاً قاعده معصومین(علیهم صلوات المصلّین) این است. کیست در عالم که برای آن حضرات خرج کرده باشد و متضرّر شده باشد؟! اگر ميتوانيد یکی را در عالم بیاورید. برعکس است، یعنی طوری است که اگر انسان برای حضرات خرج کند، جبران میکنند و بركت سراغش ميآيد. چون آنها که زیر بار منّت ما نمیروند.
یک مثال میزنم، در مثال مناقشه نیست. مثلاً فرض بگیرید یک تاجر عظیم يا یک کارخانهدار باعظمتی مثلاً به حج رفته و حالا برگشته است. شما خودتان را به آب و آتش میزنید و میگویید: حالا او مرا دعوت کرده است، من باید یک چیزی در خور شأن او هدیه ببرم. اين در حالي است كه او میداند و از وضعیت مالی شما مطلّع و آگاه است، مثلاً میداند براي این چیزی که شما پنجاه هزار تومان بابت آن دادي، خودت را به آب و آتش زدی و شاید در جاهای دیگر پنج تومان هم نبری. لذا وقتی او به بازدید شما میآید و ميخواهد کادو حج براي شما بیاورد، یک چیز برتر میآورد، چون او کریم است. معمولاً باید این باشد مگر اینکه یک انسان بخیلی باشد كه آنوقت خودش هم از چشم میافتد.
يعني وقتي شما براي كسي كه کارخانهدار بزرگ و تاجر چنین و چنان عالم باشد، بخواهيد هديهاي ببريد، خودتان را به زحمت، رنج و سختی مياندازيد كه تا آنجايي كه وسعتان ميرسد كادوي خوبي تهيّه كنيد. امّا باز هم فکر میکنید وسع من در اين حد بوده و إلّا اين در شأن او نیست، برگ سبزی است تحفه درویش.
اصلاً منظور از «لا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إِلاَّ وُسْعَها»[8] هم همین است؛ یعنی شما هرچقدر میتوانی به خودت فشار بياور، نه اینکه کنار بنشیني، بلكه تو بايد تا آن حدّ نهایت توانت را به كار گيري و کارت را انجام دهي.
یکی از مطالب حضرت حق این است که او جبّار (جبران کننده) است. حالا حضرت حجّت(عجّل اللّه تعالي فرجه الشّريف) هم میخواهد جبران کند، چطور جبران میکند؟ معلوم است دیگر، مولایی که کریم است و مِن اولاد الکرام است و در زیارت جامعه در موردشان ميگوييم: «وَ عَادَتُكُمُ الْإِحْسَانُ وَ سَجِيَّتُكُمُ الْكَرَمُ» به نحو أحسن جبران ميكند.
حال آيا ميشود در رابطه با آن کریم که عادتش احسان است و به غیر هم احسان میکند، مثلاً بگوییم: ما كه خرج کردیم امّا نمیدانیم چه میشود؟! ما دو روز وقتمان را تلف کردیم و ... . عجبا! تلف کردی؟! ما بعداً میفهمیم كه كلّ عمرمان تلف شده است و فقط در اين زمينه بوده كه درست خرجش کردیم و إلّا مابقی آن را تلف کردیم. لذا وقتی که ما برای کار کردن برای امام زمان(عجّل اللّه تعالي فرجه الشّريف) گذاشتیم، درست بوده و مابقی آن تلف کردن وقت است. باید در اینها تأمّل کنیم.
من میخواستم هم اين نکات بسیار مهمّ را عرض کنم و هم تشکّری از شما کرده باشم و به شما مژده بدهم که مأجور هستید. شکّی در آن نیست و بر منکرش لعنت كه شما مأجور هستید. کریم هم با شما کریمانه برخورد میکند. مگر میشود اسم کسی کریم باشد امّا کریمانه برخورد نکند؟! «وَ سَجِيَّتُكُمُ الْكَرَمُ» سجیّه یعنی روش، اصلاً روش آنها روش کریمانه است و هميشه کریمانه برخورد میکنند. ما باید در اینها تأمّل کنیم که بعضی جاها اشتباه بیان نشود.
پروردگارا! به اولياء و انبيائت عیدی همه ما را سربازی آن حضرت قرار بده.
ای خدا! عیدی همه ما را به حقّ خود آقا، ظهور آقا در عمر ناقابل ما قرار بده.
به اولیاء و انبیائت محبّتشان در دل ما روزافزون بگردان.
توفیق شهادت در رکابشان به همه ما مرحمت بفرما.
سپهسالارش، رهبر عظيمالشّأن ما محافظت بفرما.
ای خدا! همه حوائجمان برآورده به خیر بگردان.
هرچه دعا مدّ نظر است و بر لسان جاري نشد، به دعاهای زاکیّه آن حضرت به هدف اجابت برسان.
ما را مشمول ادعیّه آن حضرت قرار بده.
«بالنّبیّ و آله صلوات بر محمّد و آل محمّد(صلّی اللّه علیه و آله و سلّم)»
[1] اعراف/ 31
[2] شما اربعین به کربلا بروید، ببینید چه قیامتی است. گُله به گُله میایستند و اصلاً به زور به تو غذا میدهند. مردمی که خودشان ندارند. یک موقع رئیس عشیره میآید و پای كسي را كه دارد پياده به كربلا ميرود، میشوید. اتوبوس را نگه میدارند، ماشین شخصی را نگه میدارند و به زور سینی غذا را میدهند و میگویند باید برداری. خیلی مواقع هم صورت ظاهر اسراف است که نیست.
[3] بحارالأنوار، ج: 68، ص: 44، باب: 61
[4] احزاب/ 56
[5] ناس/ 5 و 6
[6] بقره/ 245
[7] نهج الفصاحه، ص: 45
[8] بقره/ 286
اگر باسوادترین آدم باشی نیاز به استاد داری! آخر همه علما و اساتید ریزه خوار خوان امام زمان(ارواحنا فداه)هستن اینا رو استادمون یادمون داده!