سلسله جلسات مهدویت حضرت آیت الله دکتر قرهی(حفظه الله) - جلسه پانزدهم
شاخه برافراشته اسلام
در باب عصمت امامت، اگر بخواهیم دلیل عصمت را از ناحیه دیگری بیان کنیم، این است که امامت، شالوده اسلام است.
وجود مقدّس ثامن¬الحجج، آقا علی¬بن¬موسی¬الرّضا(صلوات اللّه و سلامه علیه) میفرمایند: «إِنَّ الْإِمَامَةَ أُسُّ الْإِسْلَامِ النَّامِي وَ فَرْعُهُ السَّامِي» امامت، اسّ و اساس اسلام و شاخه برافراشته آن است (آن چیزی که معلوم و عَلَم است).
اگر بناست عَلَم باشد، عصمت باید در آن شاخصه حقیقت اللّهی باشد؛ چون اسلام یعنی تمام کلام ذات احدیّت و این کلام باید بر یک اساسی باشد که آن اساس، امام است.
سلسله جلسات مهدویت حضرت آیت الله دکتر قرهی(حفظه الله) - جلسه چهاردهم
آیاتی از قرآن کریم و مجید الهی، دلالتی بسیار واضح بر عصمت انبیاء و مخصوصاً معصومین(علیهم صلوات المصلّین) دارند.
کسی که معصوم نیست؛ یعنی در خطا است و دو عامل برای به خطا افتادن او وجود دارد: 1- عامل درونی یعنی نفس امّاره، 2- عامل بیرونی یعنی شیطان.
از فحوای کلام پروردگار عالم معلوم میشود که عامل بیرونی انسان را وسوسه میکند. «قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاسِ، مَلِكِ النَّاسِ، إِلهِ النَّاسِ، مِنْ شَرِّ الْوَسْواسِ الْخَنَّاسِ»[1] کار خنّاس چیست؟ «الَّذي يُوَسْوِسُ في صُدُورِ النَّاسِ، مِنَ الْجِنَّةِ وَ النَّاسِ»[2].
درست است که نفس امّاره باعث میشود بشر به گناه بیافتد «إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلاَّ ما رَحِمَ رَبِّي»[3] امّا تا عامل بیرونی نباشد، این نفس امّاره خودبهخود حرکت نمیکند. عامل بیرونی است که این نفس امّاره را به حرکت میاندازد - نکته بسیار خوبی است که دید ما را باز کرده، نوع نگرش ما را تغییر میدهد و باعث میشود طور دیگری به گناهشناسی نگاه کنیم[4] -
از اوّل خلقت هم همینطور بوده است. در خود جنّات النّعیم، آن موقعی که أبانا آدم و أمّنا حوّا بودند، وسوسهگر بیرونی، أمّنا حوا را وسوسه کرد[5] و او هم أبانا آدم را وسوسه کرد.
شیطان به أبانا آدم گفت: این درخت جاودانی است امّا او به حرفش توجّهی نکرد. شیطان هر چه به او گفت: من میخواهم شما همیشه در بهشت باشید، یک بار که طوری نمیشود، یک بار از این بخور؛ فایدهای نداشت. لذا پیش مادرمان حوّا آمد و گفت: یک بار خوردن از آن درخت که مسئلهای نیست. حوّا هم این را به آدم گفت، آدم گفت: نه، حوّا قهر کرد - قهر کردن خانمها از بهشت شروع شد - خدا هم یک هوو، یک حورالعین برای او آورد. حوّا دید آدم دارد به آن حورالعین نگاه میکند - زنها نمیتوانند هوو را بپذیرند، این قاعده خلقت است - پیش آدم رفت، آدم هم دید او اشک میریزد و بالأخره فریب او را خورد.
لذا عامل بیرونی باعث وسوسه شد.
قرآن کریم و مجید الهی میفرماید: «وَ إِذْ قالَ رَبُّكَ لِلْمَلائِكَةِ إِنِّي خالِقٌ بَشَراً مِنْ صَلْصالٍ مِنْ حَمَإٍ مَسْنُونٍ»[6] وقتی پروردگار عالم انسان را خلق کرد، به فرشتگان فرمود: من بشری از گِل، آن هم گل کهنه آفریدم - که در روایات داریم این گل کهنه یعنی چه - «فَإِذا سَوَّيْتُهُ وَ نَفَخْتُ فيهِ مِنْ رُوحي فَقَعُوا لَهُ ساجِدينَ»[7] و هنگامی که کار را به پایان رساندم، از روح خودم در او دمیدم، پس همه بر او سجده کنید.
سلسله جلسات مهدویت حضرت آیت الله دکتر قرهی(حفظه الله) - جلسه سیزدهم
بحث ما راجع به عصمت هادیان الهی است. طبعاً شاخصه کسی که میخواهد دیگران را هدایت کند، این است که خود مصون از همه خطاها باشد.
آیاتی در مورد عصمت نبیّ مکرّم(صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) بیان شد که پروردگار عالم بالصّراحه فرمود: اگر فضل و رحمت خدا شامل حال تو نبود، طایفهای از این منافقین اهتمام کرده بودند که تو را به گمراهی بکشانند[1]. لذا این نگهداری از ناحیه خداوند است و دلالت بر عصمت می باشد.
حال، سؤالی مطرح میشود که این عنایت ذوالجلال و الاکرام شامل حال چه کسانی میشود؟ عنایت حضرت حقّ برای آنهایی است که در صراط مستقیم هستند. لذا اگر کسی در این صراط قرار گیرد، در پرده عصمت نیز قرار میگیرد.
خداوند در قرآن کریم و مجید الهی میفرماید: «وَ مَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَ الرَّسُولَ فَأُولئِكَ مَعَ الَّذينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ وَ الصِّدِّيقينَ وَ الشُّهَداءِ وَ الصَّالِحينَ وَ حَسُنَ أُولئِكَ رَفيقاً»[2]. منظور از «أَنْعَمَ» چیست؟ منظور نعمت حقیقی است و نعمت حقیقی این است که انسان در راه راست قرار گیرد و صالح باشد، همانطور که در سوره حمد میخوانیم: «اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقيمَ صِراطَ الَّذينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ».
پروردگار عالم در آیاتی از سوره مبارکه انعام بیان میفرماید: «وَ وَهَبْنا لَهُ إِسْحاقَ وَ يَعْقُوبَ كُلاًّ هَدَيْنا وَ نُوحاً هَدَيْنا مِنْ قَبْلُ»[3] ما به ابراهیم، اسحاق و یعقوب(علی نبیّنا و آله و علیهم الصّلوة و السّلام) را عطا کردیم و تمام آنها را هم به راه راست هدایت کردیم. پس هدایت از ناحیه خدا است.
«وَ مِن ذُرِّیَّتِهِ داوُدَ وَ سُلَيْمانَ وَ أَيُّوبَ وَ يُوسُفَ وَ مُوسى وَ هارُونَ وَ كَذلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنينَ» یکی از خصایص آنها نیکوکاری است. اگر کسی بخواهد در پرده عصمت قرار بگیرد، خود او هم باید حرکتی کند و نیکوکار باشد.
انتظار مسرتبخش !!
انتظار مسرتبخش

سلسله جلسات مهدویت حضرت آیت الله دکتر قرهی(حفظه الله) - جلسه دوازدهم
پروردگار عالم میفرماید: «وَ لَوْ لا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكَ وَ رَحْمَتُهُ لَهَمَّتْ طائِفَةٌ مِنْهُمْ أَنْ يُضِلُّوكَ وَ ما يُضِلُّونَ إِلاَّ أَنْفُسَهُمْ وَ ما يَضُرُّونَكَ مِنْ شَيْءٍ وَ أَنْزَلَ اللَّهُ عَلَيْكَ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ عَلَّمَكَ ما لَمْ تَكُنْ تَعْلَمُ وَ كانَ فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكَ عَظيماً»[1] اگر فضل و رحمت خدا شامل حال تو نمیشد، طبعاً طایفهای از منافقین اهتمام نموده بودند که تو را گمراه کنند، یعنی در فکر و تشخیص تو نفوذ کنند و عامل گمراهی تو شوند.
بعضی میگویند: پیغمبر(صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) هم مانند ماست، او هم جسم است. اتّفاقاً به صورت ظاهر همینطور است و ما نیز قائل به این هستیم که پیغمبر(صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) به خودی خود کارهای نیست و در حقیقت، عصمت نیز به همین معناست. اگر پیغمبر(صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) به خودی خود کارهای بود، طبعاً مثل خیلی از افراد به گمراهی میافتاد.
معصوم؛ یعنی کسی که دیگری او را از افتادن در خطا مصون نگاه داشته است. لذا خداوند میفرماید: «وَ لَوْ لا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكَ وَ رَحْمَتُهُ» اگر فضل و رحمت خدا بر تو نبود، طبیعی است تو هم گمراه میشدی و این خود دلالت بر عصمت است.
در ادامه آیه میفرماید: «أَنْ يُضِلُّوكَ» اینها میخواستند تو را گمراه کنند، «وَ ما يُضِلُّونَ إِلاَّ أَنْفُسَهُمْ» امّا خودشان را گمراه میکنند، چون کسی نمیتواند به پیغمبر(صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) آسیب بزند.
دلیل این که میفرماید: «أَنْ يُضِلُّوكَ» این است که گاهی منافقین، دور پیامبر(صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) را گرفته بودند و میخواستند در ایشان نفوذ پیدا کنند، همانطور که خود قرآن هم میفرماید: «مِمَّنْ حَوْلِكُم»[2].
معمولاً فتن از درون است و فتنهگر از درون وارد میشود. یکی از دلایل این که بیان شد باید فتنهها را از زمان خود رسولالله(صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) شناخت، همین است که در آن زمان فتنهگرها آنقدر نفوذ پیدا کرده بودند که قرآن هم بیان میکند: «وَ مِمَّنْ حَوْلَكُمْ مِنَ الْأَعْرابِ مُنافِقُون»، یعنی منافقین به اطراف تو میآیند و ادّعا میکنند که ما از شما هستیم.
این که بیان میشود منافقین دور تو هستند، دلالت بر این دارد که آنها میخواهند در تو نفوذ پیدا کنند و تو را به انحراف بکشانند، امّا لطف خدا نمیگذارد که آنها بتوانند معصوم را گمراه کنند، «وَ ما يُضِلُّونَ إِلاَّ أَنْفُسَهُمْ» و این گمراهی به خودشان برمیگردد.
شاید بتوانند دیگران را گمراه کنند، امّا ویژگی عصمت به آنها اجازه نمیدهد که به هدفشان برسند و این خصوصیّت تنها مختص به عصمت است.
گرچه در خود قرآن هم بیان میشود: ما کسانی را هم که دقّت و مواظبت کنند و از خدا کمک بخواهند، یاری میکنیم.

اگر باسوادترین آدم باشی نیاز به استاد داری! آخر همه علما و اساتید ریزه خوار خوان امام زمان(ارواحنا فداه)هستن اینا رو استادمون یادمون داده!