سلسله جلسات مهدویت حضرت آیت الله دکتر قرهی(حفظه الله) - جلسه شانزدهم

ادّله عقلی اثبات وجود مقدّس امام زمان(عجّل اللّه تعالی فرجه الشّریف)

جلسه شانزدهم

موضوع : عقل

29/7/89

عامل تحقّق ظهور

پروردگار عالم را شاکریم که مرحمت کرد، تا به نام نامی ‌آقا با مباحث مهدویت مجدّداً دور هم جمع شویم که جدّاً جای شکر دارد، «الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمينَ».

بارها عرض کردم مباحث از زبان من به صورت نوار است ولی وقتی انسان به این مطالب دقّت می‌کند، چون فرمایشات معصومین(علیهم صلوات المصلّین) و بزرگان ما است و هر کدام درّ گران‌بهایی است، بالجد روح انسان را تعالی می‌دهد.

ادامه نوشته

سلسله جلسات مهدویت حضرت آیت الله دکتر قرهی(حفظه الله) - پاسخ به سؤالات فصل پانزدهم

ارزش دین

s      ارزش دین بالاتر است یا معصومین(علیهم صلوات المصلّین)، مخصوصاً که می‌بینیم ائمّه(علیهم صلوات المصلّین) فدای دین می‌شوند؟

 

جواب در خود سؤال بیان شده است. کسی منکر این قضیّه نیست که ارزش دین بالاست. دین را باید این­طور تعریف کرد: مجموعه قوانین الهی برای رشد و تعالی بشر. همان قضیّه «إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ»[1] است که ما از خداییم و رجوع ما هم به سوی پروردگار عالم است.

دین مجموعه قوانینی است که از مطالب عبادی گرفته تا مسائل سیاسی، همه در آن مطرح شده است. مثل هر کشوری که برای خود قانون اساسی دارد. چه لائیک­ها و آن­هایی که بی­دین هستند - البته قبلاً بی­دین بودند، الآن دیگر خود آن­ها هم می‌دانند که این دیدگاه معنا ندارد - چه کمونیست­ها، چه اروپایی­ها و آمریکایی­ها، همه قانون دارند. یعنی نمی‌شود سرزمینی را به عنوان یک کشور در نظر بگیریم و بگوییم در آن کشور قانون اساسی نداریم. البته این قانون اساسی، قانون بشری است. یعنی یک عدّه دور هم جمع می‌شوند و مجموعه قوانینی را درست می­کنند.

 ما می‌گوییم قانون اساسی بشریّت برای تکامل، قانون دین است؛ چون بشر محدود است. ما مخلوقیم و حضرت حقّ خالق است. در جامعه بشری و هر جا که بگردید، چه در میان مؤمنین و چه غیرمؤمنین، یکی نیست که بگوید من خودم، خود را خلق کردم. هر کس به قدر یک ارزن عقل داشته باشد، این حرف را نمی‌زند، مگر این ­که دیوانه باشد.

جالب است «هانری کربن» می‌گوید: کدام یک از این کمونیست­ها که این همه ادّعا می‌کنند خدا وجود ندارد، تا به حال ادّعا کردند که ما خودمان، خود را خلق کردیم؟ اگر یکی بلند شود این را بگوید، من به او جایزه می‌دهم. کسی نمی‌تواند چنین چیزی بگوید.

«انیشتین» می‌گوید: ما در هر ذرّه­ای، قدرت خالق را که ماوراء قدرت انسانی است، می‌بینیم. پس همه قائل به این مطلب هستند.

لذا ما می‌گوییم: حضرت حقّ خالق، فاعل و کننده است و ما فعل او هستیم. انسان، مخلوق یعنی فعلِ فاعل است و فعلِ فاعل، مفعول و محدود است؛ یعنی حد و حدودی دارد. با این ­که پروردگار عالم قدرت فکر را در بشر قرار داده است - در این مطلب شکّی نیست، چون انسان که خودش را خلق نکرده است - امّا همین قدرت استنباط و قدرت صحیح فکر کردن، حدّی دارد.

ادامه نوشته